- پیش بها
- آوانس
معنی پیش بها - جستجوی لغت در جدول جو
- پیش بها
- بیعانه، پیشادست، چیزی که پیش از دریافت کالا بفروشنده دهند بیعانه
- پیش بها ((بَ))
- پولی که پیش از دریافت کالا به فروشنده دهند تا هنگام تحویل کالا بقیه پول را بپردازند، بیعانه
- پیش بها
- پولی که هنگام خریدن چیزی به فروشنده می دهند تا پس از تحویل گرفتن آن باقی پول را بدهند، بیعانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر ارزش قیمتی
سابق در محبت: چرا پیشکین خواند او را سپهر که هست از چنان خسروان پیش مهر. (نظامی)
پیشین سابقا (زمانی)، پیشین مقدم، جمع پیش عهدان گزارنده داستانهای پیش چنین گوید از پیش عهدان خویش. (نظامی)
کسیکه به آینده فکر کند
پیش دامن، پیش سینه
آنکه ورق اول بازی از آن او باشد کسی که ورق اول بازی را بدو دهند سر برگ، پوسته ای که پیش از پیدایش برگ ظاهر شود
پیش بردن انجام دادن: پیش این مراد باز رفتم و در معرض پی برد این غرض از پیشانی خود هدفی از بهر سهام اعتراضات پیش آوردم
شهیر قادمه
بهای شیر دادن حق ارضاع، پول یا چیزی دیگر که داماد به پدر و مادر عروس دهند
کسی که به آینده فکر کند، عاقبت اندیش، کسی که پیشامدها و حوادث را پیش از وقوع حدس بزند
پارچه ای که هنگام کار کردن جلو سینه و دامن خود می بندند، پیش دامن
همیشه بهار، یکی از اقسام بابونه که آن را بابونه گاو چشم و گل گاو چشم گویند
نصفه قیمت، نصف قیمت واقعی
با احتیاط، دوراندیش
((بَ))
فرهنگ فارسی معین
پارچه ای که به وسیله آن قسمت جلو سینه و دامن را می پوشانند تا هنگام کار لباس کثیف نشود
Clairvoyant
экстрасенс
Hellseher
ясновидящий
jasnowidz
clarividente
chiaroveggente
clarividente
voyant
waarzegger
ผู้มีทักษะพิเศษ
peramal
عارفٌ
मानसिक दृष्टा